تعریف سوم از امت
آن چه که در تعاریف پیشین بدان توجه نشده است، همان مسائلی است که در تعریف امام نیز مغفول مانده است. تکیه بر تعریف لغوی صرف، و واگذاری تعاریف و مفاهیم مد نظر خدای متعال در قرآن، همان گونه که در تعریف اصطلاحی امام به تکثر تعاریف انجامیده است، در اینجا نیز به انحراف کشیده شده است.
لازم به ذکر است که همان گونه که اصطلاح امام در قرآن و مفهوم مراد آن، خاص اسلام و کتاب قرآن است، واژهی امت نیز بدین گونه است.
امام و امت هر دو از یک ریشه بوده و هر دو اصطلاحی خاص اسلام بوده و در غیر آن جایگاهی ندارند. لذا برای درک معنا و مفهوم صحیح آن باید دست به دامان وحی شد.
در تعریف امام نیز به تعاریف ریاست عامه و هدایت ایصالی و فرض الطاعه برخورده ایم. اینکه این تعاریف چگونه امت را به تصویر بکشند و چگونه حدود وثغور آن را مشخص سازند، مسأله ای مهم است. اگر چه در این نوشتار بدان نپرداخته ایم ولی در تفصیل این نظریه، ناچار به بحث های گسترده از تعریف اصطلاحی امام خواهیم بود.
این معنا در ذهن اندیشمندانی نیز جولان داشته است. شریعتی، امت را جامعه انسانی ای که همه ی افرادی که در یک هدف مشترکند، گرد هم آمده اند تا بر اساس یک رهبری مشترک، به سوی ایده آل خویش حرکت کنند، می داند.[1]
توجه به اتحاد ریشه ی امام و امت او را به این نظریه رسانده است ولی بسنده کردن به مفهوم لغوی، بن بستی برای او ایجاد کرده است.
امامت در معارف شیعه، مفهومی خاص است و البته که مسأله ای حیاتی نیز شمرده می شود.
امامت با هر تعریفی که گفته شود – از تعاریف سه گانهی اشاره شده – در تحدید مفهوم امت نقش بسیار دارد.
با این اصل، امت کسانی هستند که بر یک امام گرد آمده اند و بر اطاعت مطلق از او کمر همت بسته اند. در قرآن و روایات اشاراتی در این مسأله شده است. بررسی این مستندات و ارائه ی آن ها در یک جامع علمی، زمانی فراخور را طلب می کند.