شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۴۲ ب.ظ
مناجات آخر سال
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
.
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
.
گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
.
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
.
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد
.
امسال هم گدای شب جمعهٔ حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسی که صورتش از خون خضاب شد
.
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای الیّ خطاب شد
.
گودال فوق عرش و تجلی رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
.
عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
۹۴/۱۲/۲۹