وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی
پیام های کوتاه
  • ۲ شهریور ۹۵ , ۱۰:۲۱
    سلام
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۱:۵۳
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ق.ظ

و بالأخره

و بالأخره تموم شد . . .
مهمه ولی نه برای شما
چیز خاصی نیست
اثاث کشی رو میگم
اثاث رو بردیم خونه جدید و حالا منتظریم وسایل مثل بچه های خوب یکی یکی برن سر جاشون.
الحمدلله وسایل کم بود دو تا نیسان نیمه پر بود به نظر من تو یک نیسان هم جا میشد اما برای کارآفرینی تو دو تا نیسان چیدیم.
میگن اجاره نشینی و خوش نشینی! ولی . . .
زیاد حرف بزنم ناشکری میشه.
خدا رو شکر برای عزت و سلامتی و امنیتی که عطا فرموده.
۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۱
مهدی ابوفاطمه
پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ ق.ظ

چرا اینجوری شد؟

ظاهرا نباید این جوری می شد؟

از اول با اهداف خوب شروع کردند پدران و مادران ما ....

هدفشون رسیدن به نقطه اوج آدمی بود و الان بعد از یک نسل و همراه با بزرگ شدن ما ها ، رسیدیم به نقطه ذلت آدمی و اینکه ...

...

حجاب رو میگم.

یک دفعه به کمپین های تبلیغ بی حجابی و کشف حجاب برخورد کردم .

آدمای مشهور مملکتمون کسایی که خیال می کنیم خیلی مهم اند دارن حجاب رو به سخره می کشن و بسیاری از فرزندان اهل بیت علیهم السلام از حجاب فاصله گرفته ان.

اون هم تو مملکتی که تمام حرف و ادعاش دین و دین مداریه.

به نظر شما چرا این جوری شده؟

۱۵ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۴
مهدی ابوفاطمه
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۵ ب.ظ

انتظار بچه گانه ما

یا امام زمان...
  ازشنبه درون خود تلنبار شدیم 
تا آخر پنج شنبه تڪرار شدیم 
  خیر سرمان منتظر دیداریم  
جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم
۱۳ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۵
مهدی ابوفاطمه
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۳ ق.ظ

تسلیت

۱۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۳
مهدی ابوفاطمه
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

نوزدهمین

داریم اثاث خونه رو جمع میکنیم برای نوزدهمین اثاث کشی زندگی.
:)
۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۲
مهدی ابوفاطمه
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ق.ظ

ای درمان گریه ام

مانند طفل در به دری گریه میکنم؛
مثل گدایِ پشت دری گریه میکنم؛

اشک مرا زمان گدایی ندیده اند؛
این بار چون تو می گذری گریه می کنم

حالا که بین این همه مردم زیادیم؛
از این به بعد یک نفری گریه می کنم؛

حتی اگر مرا بزنی قول می دهم؛
با آب و تاب بیشتری گریه می کنم؛

تنبیه تو حواس مرا جمع می کند؛
من سال ها ز خیره سری گریه می کنم؛

بار مرا کسی نخریده ، تو می خری؟!
بار مرا "بخر" ، "نخری" گریه می کنم؛

از چندجا شکسته پرم،ای شکسته بند!
از غصه شکسته پری گریه می کنم؛

این گریه ها به درد قیامت نمی خورد؛
"دارم برای بی سپری گریه می کنم"

"جانِ همان که زائر بابا نشد مرا"
یک کربلا ببر،"نبری"گریه می کنم؛
۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۶
مهدی ابوفاطمه