وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی
پیام های کوتاه
  • ۲ شهریور ۹۵ , ۱۰:۲۱
    سلام
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۱:۵۳
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها
شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ

دل من

دلم حسابی زیارت امام رضا علیه السلام رو میخواد.
موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۱
مهدی ابوفاطمه

نظرات  (۱۰)

۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۰ پرواز سپید
هعییییییییی
گفتی مدینه کردی کبابم...
کاش مجاور بودم!
بهشتم حرم آقام رضاست...
اخ...
ان شاءالله خدا نصیبمون کنه
پاسخ:
ان شالله
۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۹ خاتون بانو
آخ که دل ما هم بدجور گرفته از دوری از آقا.
ان شاءالله زودتر آقا بطلبن
پاسخ:
ان شالله
۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۲ شقایق وحشی
دل منم :(
خدایا روزیش کن.
منم دلم شدید زیارت میخواد ولی....
پاسخ:
ان شالله نصیبمون بشه
از همون دور هم میشه زیارت کرد
۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۶ عباس زاده
سلام علیکم مومن
حلول ماه ربیع بر شما مبارک
عزاداریهاتون هم قبول ان شاالله
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
ممنون
ان شالله از شما هم قبول باشه
۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۹:۱۴ تبسّمِ عشق

سلام، خدا قوت

از مطالبتون استفاده کردم

خیلی وبتون رو دوست دارم

خدا خیرتون بده.

دعا کنید روزیِ ماهم بشه،

من هم زیارت لازمم...

امام رضا لازم..

امام زمان...

شدیدا...

پاسخ:
ان شالله
منم
نام تو را بردم زمستانم بهارى شد
در خشکسالى دلم صد چشمه جارى شد

بعد از زمانى که گدایى تو را کردم
دار و ندار من عجب دار و ندارى شد

گفتند جاى توست، دل را شستشو کردم
پس می ‏شود از خادمان افتخارى شد

می ‏خواستند از هر طرف تو جلوه‏ گر باشى
این گونه شد، دور حرم آئینه کارى شد

گاهى اسیرى لذّت آهو شدن دارد
بیچاره آن که از نگاه تو فرارى شد

گَرد ضریحت با من و گَرد دلم با تو
بى تو دوباره این دلم گرد و غبارى شد

من سائل بى چیزِ اطرافِ حرم هستم
من سالهاى سال، دنبال کرم هستم

انگور سرخى، سبز کرده دست و پایت را
تغییر داده حالت حال و هوایت را

اى خاکِ عالم بر سرم حالا که می آیى
از چه کشیدى بر سر و رویت عبایت را

تو سعى خود را می ‏کنى و باز می ‏افتى
این زهر خیلى ناتوان کرده است پایت را

وقت زمین خوردن صدا در کوچه مى‏پیچد
آرى شنیدند آسمانی ‏ها صدایت را

وقتى لبت خشکید و چشمت ناتوان‏تر شد
در حجره‏ ى در بسته دیدى کربلایت را

در حجره ‏اى افتاده‏ اى و تشنگى دارى
تو کربلاى دیگر در حال تکرارى

قسمت نشد خواهر کنار پیکرت باشد
بد شد، نشد امروز بالاى سرت باشد

بد جور دارى روى خاک از درد می‏پیچى
اى واى اگر امروز روزِ آخرت باشد

حیف از سر تو نیست روى خاک افتاده؟!
باید سرت الآن به دست خواهرت باشد

حالا غریبى را ببین دنبال تابوتت
دختر ندارى لااقل دربدرت باشد

وقتى شروع روضه ‏هاى ما بیان توست
خوب است پایانش، بیان دیگرت باشد

یابن شبیب آیا شهید بى کفن دیدى؟
در لابلاى نیزه، پاره ‏پاره تن دیدى؟
😭😭😭😭😭😭😭

علی اکبر لطیفیان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی