سکولاریسم
سکولاریسم یکی از مبانی انحرافات عقیدتی و فکری است
دنیاگرایی و یا سکولاریسم[1]، ایدئولوژی حاکم بر اکثر مکاتب الحادی و انحرافی است و شیطان پرستی نیز از این قاعده استثنا نیست.[2]
سکولاریسم در فرهنگ آکسفورد، صفت امری است که دنیایی و این جهانی و منقطع از کلیسا و دین باشد. در فرهنگ علوم سیاسی آن را به معنای جدایی سیاست از دین، نادینی گری، جداانگاری دین و دولت، اعتقاد به انتقال مرجعیت از نهادهای دینی به اشخاص یا سازمانهای غیردینی، آورده اند.[3]
سکولاریسم، پروژه ی بی اعتبار کردن وحی در دین و اعتبار ذاتی بخشیدن به خرد و تجربه انسانی است، سکولاریسم همان است که در مرحله ی عمل به سکولاریزاسیون[4] (دنیایی شدن) بدل می شود. ذکر معانی ششگانه ی سکولاریزاسیون برای درک بهتر ایدئولوژی سکولاریسم خالی از فایده نیست. افول دین، سازگاری با این جهان، عدم دلمشغولی به دین، جابجایی عقاید و نهاد دینی، تقدس زدایی از جهان و حرکت از جامعه ی مقدس به جامعه ی دنیایی، معانی ششگانه ای است که شاینر آنها را در مقاله ی خودش جمع آوری کرده است.[5]
«برایان ویلسون» در تعریف سکولاریزاسیون چنین آورده است: «اگر بخواهیم سکولاریزاسیون را به اجمال تعریف کنیم، می توانیم بگوییم: فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیت های دینی و نهادهای دینی، اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهد، و این بدان معناست که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده می شود و کارکرد اساسی در عملکرد جامعه با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که اختصاصا به امر ماورای طبیعی عنایت دارند، عقلانی می شود.»[6]
«جامعه شناسان معاصر از سکولاریزاسیون یا سکولاریسم، برای نشان دادن مجموعه ای از جریانات استفاده می کنند که طی آن زمام امور جامعه، امکانات و منابع و افراد، از کف مقامات دینی خارج شده، و روش های تجربی مشربانه و غایات و اهداف این جهانی به جای شعائر و نحوه ی عمل های نمادینی نشسته است که معطوف به غایات آن جهانی یا فوق طبیعی اند.»[7]
نقطه ی آغازین سکولاریسم در جهت نفی دین و مبارزه با کلیسا شکل گرفت. بدعت گذاری در دین مسیح علیه السلام و انحراف آن از توحید به سوی تثلیث[8] و کجروی های اهل کلیسا، سرآغاز بدعت های بعدی شد.[9]
اصولا سکولاریسم با مبانی اسلام و جامعه ی اسلامی در تضاد است و لزوما در جامعه ی اسلامی نباید انتظار پیدایش و رشد آن را داشت[10] الا اینکه جامعه ی اسلامی به سوی غیر اسلام سوق پیدا کند و در این صورت است که با کم رنگ شدن اسلام، سکولاریسم مجالی برای تنفس پیدا می کند.
«به هر حال، اختلاف اساسی دین و سکولاریسم در این است که سکولاریسم ارزش های انسانی را به این جهان منحصر دانسته و بر این باور است که برای دستیابی به آن نباید به ماورا چشم دوخت؛ اما دین آن را در این جهان منحصر نمیداند.»[11]
آنتوان لاوی نیز میگوید: « خدای باعظمت و باشکوهی وجود ندارد و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می شوند هم وجود ندارد. اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست. حالا و اینجا روز خوشی ماست. اینجا و حالا فرصت ماست. این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخش نیست.»[12]
و نیز به این شعر متال می توان مثال زد:
«...از خاکسترها برخاستهایم ، از شعلهها برآمدهایم
خون در آتش ریخته میشود ـ بر محراب ـ
پیوسته در وسوسهها ، اینک خدایان ظلمت به صف ایستادهاند
در این عالم رستگاری نیست و خون تو شراب من است
اینجا جهانی است معطل
میان مرگ و حیات
اینجا جسم و شهوت
با ازل وصلت کردهاند .... »[13]
و شاید این کمی واضحتر باشد:
«... نه کلیسایی در سیاست
و نه سودی در مذهب کلیسا
هیچ رنج و تحملی بیهزینه نیست
آنچه به آن ایمان دارم، آزادی است .... »[14]
[1]ـ Secularism
[2]ـ عبدالحسین خسروپناه، جریانشناسی ضدفرهنگها، ص 150، و نیز باقی کتب مرتبط با شیطانپرستی.
[3] ـ شمسالله مریجی، سکولاریسم و عوامل اجتماعی شکلگیری آن در ایران،چاپ دوم، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1387، ص15.
[4]ـ Secularizatlon
[5] ـ همان، ص21
[6]ـ میرچا الیاده، فرهنگ و دین، برگزیده مقالات دائرة المعارف دین، هیأت مترجمان، زیر نظر بهاء الدین خرمشاهی،چاپ اول، تهران، انتشارات طرح نو، 1374، صص 127-129
[7]ـ علی ربانی گلپایگانی، ریشهها و نشانههای سکولاریسم، چاپ دوم، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381، ص 22.
[8]ـ توسط پولس قدیس که در واقع یک یهودی به نام شائول بود، ر.ک: نصیر صاحب خلق، پروتستانتیزم، پیوریتانیزم و مسیحیت صهیونیستی، ص 79
[9]ـ علی ربانی گلپایگانی، ریشهها و نشانههای سکولاریسم، ص 24 و 25.
[10]ـ همان، ص 26
[11]ـ شمسالله مریجی، سکولاریسم و عوامل اجتماعی شکلگیری آن در ایران، ص 110
[12]ـ عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضدفرهنگها، ص 137
[13]ـ اریک آدامز، سلاطین فلزی، اشعار اریک آدامز ( منوار )، مترجمان فراز بهروز و سهیل عبدی، چاپ اول، تهران، انتشارات پیشتازان، 1381، ص 290
[14]ـ آندریاس رودلف کیسر، قوم محزون، گزیدهی اشعار کاوالرا – کیسر، مترجم فرزین صیادی، ویراستار حمید خادمی، چاپ دوم، تهران، نشر مس، 1380، ص 302
سحر