وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

مبانی نظری شیطان پرستی رو هم میذارم دقت فرمایید که این مبانی در اکثر انحرافات عقیدتی به چشم می خورد:

در ذکر مبانی نظری شیطان­ پرستی توجه به چند نکته لازم است:

نکته­ ی اول: «در فضای دوقطبی فرهنگی؛ مثلا فرهنگ غرب و فرهنگ اسلامی - ایرانی، ترجمه­ ی واژه­ ها و مهم­ تر از آن، کلید واژه­ های یک قطب فرهنگی به زبان قطب دیگر، خواننده و مخاطب را در فهم ماهیت آن واژه­ ها دچار مشکل می­ کند، به عنوان مثال ترجمه­ ی کلید واژه­ هایی چون سکولاریسم به عرفی­ گرایی، مدرنیسم به نوگرایی، پست مدرنیسم به پسانوگرایی و ... - که در اصل، مربوط به ( و برخاسته از ) فرهنگ غرب می­ باشند - القا کننده­ ی این مطلب است که لابد برخاسته از متن فرهنگ خودی است و دارای بار تاریخی - فرهنگی مثبت می­ باشد. این امر باعث می­ شود که در بسیاری موارد، مخاطب و خواننده­ ی ناآگاه، تلاش کند تا معنایی جدید که نوعا متفاوت از معنای اصلی آن در فرهنگ رقیب می­ باشد، برای آن دست و پا کند، اما ترجمه کنندگان نیک واقفند که برخی واژه­ های مهم را نم ی­توان ترجمه کرد؛ چرا که معادل­ های ترجمه­ ای در موارد معتنابهی نمی­ توانند به تمامه محمل بار معنایی واژه اصل باشند؛ به عنوان مثال واژه آزادی نمی­ تواند هم زمان برگردان واژه­ های Liberty انگلیسی و حریت عربی باشد، زیرا واژه حریت به راحتی با مفهوم عبودیت الهی قابل جمع است و در تفکر دینی حتی می­ توان گفت که هرکسی که عبدتر است، حرتر است . این در حالی است که هرگز نمی­ توان واژه­ ی "Liberty" را با مفهوم عبودیت الهی گره زد.»[1] اضافه بر آنکه در مرجع­ های علمی میزان برای شرح و توضیح، معادل­ های لاتین است و نه ترجمه­ های فارسی.

نکته­ ی دوم: از آنجا که شیطان­ پرستی پدیده­ ای برخاسته از تمدن و فرهنگ غرب است، بدیهی است که ناچار به ذکر مهم­ ترین مبانی فکری و نظری غرب نیز باشیم.

نکته­ ی سوم: در صحت انتساب این مبانی به شیطان­ پرستان، از راه­ های زیر مدد گرفته شده است:

اول: از آنجا که شیطان­ پرستی مولود تفکر غربی و زاییده­ ی دست یهود است، بدیهی است که رشته­ های مبنایی این فرقه نیز در دست همان افکار باشد.

دوم: در بعضی موارد به ذکر شاهدهایی از کلمات شیطان­ پرستان پرداخته شده است. همان طور که در ادامه خواهد آمد، یکی از راه­های تبلیغ شیطان­ پرستی – مخصوصا در ایران – موسیقی متالیکا و آهن گ­های آن است، و از آنجا که کتاب­ های حاوی این آهنگ­ ها در بازار کتاب ایران یافت می­ شود و در انتساب آن به شیطان­ پرستان شک و شبه ه­ای نیست[2]، در بعضی از موارد نیز به فرازهایی از این آهنگ­ ها اشاره می­ شود. علاوه بر اینکه متالیکا خود به پیوند خود با شیطان­ پرستی گواهی داده است:

« ... گوش‌کن

من یک جنازه‌ام

جنازه‌ای بی‌جان

شیطان گرفته است

گرفته است باج‌اش را

و خالی می‌کند بر سر ما

من به دام افتاده‌ام

افتاده‌ام به دام طلسمش

امشب من می‌روم

من می‌روم

من می‌روم به جهنّم

... نعره بکش مانند یک گرگ

و جادوگری در را به رویت خواهد گشود

بیا به جمع جادوگران

و بدل شو به فرزند شیطان

... می‌دانی یگانه لذّتم اکنون

هست شنیدن صدای گریة تو

عشق می‌ورزم به تماشای مردن تو

و منم اولین تماشاگر تشییع جنازه‌ات...

باید بدرود گویی

چرا که من خواهم خورد ذهن‌ات را... »[3]

سوم: در بسیاری موارد به آرا و نظرات اندیشمندان و محققان[4] در این باره بسنده شده و ارائه­ ی شواهد و مستندات کافی به تحقیق­ های مرتبط واگذار شده است.

مبانی عبارتند از:

1. سکولاریسم

2. لیبرالیسم

3. اومانیسم

4. آنارشیسم

5. راسیونالیسم

6. کابالا

7. پلورالیسم