وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی
پیام های کوتاه
  • ۲ شهریور ۹۵ , ۱۰:۲۱
    سلام
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۱:۵۳
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۴۸ ب.ظ

شعر رهگذر عزیز

این شعر زیبا رو رهگذر عزیز بهمون هدیه دادن

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام

 

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها

باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

 

ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم

پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم

زود ما را برسانید به مشهد به حرم

 

مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم

ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

 

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست

پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست

بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

 

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است

رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است

 

چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

 

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

 

با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن

به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن

کار من هست فقط گرمی بازار شدن

گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

 

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟

من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

 

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی

کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی

لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

 

قول دادی به همه پس به خدا می آیی

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

 

شعر : آقای مجید تال

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۸
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

دروغ ریشه جامعه را خشک می کند...

یکی تعریف می کرد:

کنار سی و سه پل اصفهان نشسته بودم، نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه می کرد.

به قدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید،

اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد!

دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد!!!

به عادت همیشگی!، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم! بلافاصله به سویم حرکت کرد.

در همین لحظه پدرش که گویا از دور مواظبش بود به سرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد!

بچه آمد و شکلات را گرفت!

به پدرش که ایتالیایی بود گفتم که من قصد اذیت او را نداشتم!

او گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز می کردی او متوجه می شد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است!!!

کار تو باعث می شد که بچه دروغ را تجربه کند، و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.!!!!!

.

.

.

نماز که می خوانم فرشته های بالای سرم عزا می گیرند که چه کنند، ایاک نعبد را جزو عباداتم بنویسند یا جزو دروغهایم!!!!!!!!!!!گریه

۱۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۵
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳ ب.ظ

لایک

لایک یادتون نره لطفا لبخندچشمکمهر شده

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۳
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ب.ظ

پسر بچه تندخو

این داستان نوشته شده تو کتاب اول دبستان ژاپنی هاست.......

پسر بچه ای تندخو در روستایی زندگی می کرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار که عصبانی می شود و کنترلش را از دست میدهد باید کی میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر سی و هفت میخ در حصار کوبید. اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند. او دریافت که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن آن میخ ها در حصار است. در نهایت روزی فرا رسید که آن پسر اصلا عصبانی نشد. او با افتخار این موضوع را به اطلاع پدرش رساند و پدر به گفت باید هر روزی که توانست جلوی خشم خود را بگیرد یکی از میخ های کوبیده شده در حصار را بیرون بکشد.

روزها سپری شدند تا اینکه پسر همه میخ ها را از حصار بیرون آورد.

پدر دست او را گرفت و به طرف حصار برد.گفت پسرم کارت را خوب انجام داده ای، اما به سوراخ های حصار نگاه کن. حصار هیچ وقت مثل اولش نخواهد شد. وقتی موقع عصبانیت چیزی می گویی، حرفهایت مثل این، شکافهایی بر جای می گذارند. مهم نیست چند بار عذرخواهی کنی،چون اثر زخم همیشه باقی خواهد ماند...............

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۷
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ب.ظ

چند سخن از امام جواد علیه السلام

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۸
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۰ ق.ظ

محور وحدت

وحدت همیشه بر پایه یک محور مستحکم صورت پیدا میکنه.

اینکه اون محور چطوری تصویر بشه حتی در معنای وحدت تأثیرگذاره.......

به نظر شما چطوره مسابقه بعدی رو بذاریم روی این مسأله که محور وحدت در اسلام کدام رکن اسلامی و کدام شعاره ؟؟؟

نظر بدین تا تصمیم بگیریم..........................

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۰
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ

دینداری ایرانیان و شیطان پرستی

در مورد نحوه دینداری ایرانیان که یکی از زمینه های انحراف گرایی معرفتی در ایرانه یه چند وقت پیش مطلبی نوشتم، چون خیلی علمیه و یک کمی با برنامه من تو این وبلاگ مخالفه به صورت ادامه مطلب می ذارم دوست داشتین یک نگاهی بندازین ممنون

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۲
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

مرحوم آیت الله روحانی

حاج سید مرتضی کتابچی نقل کردند که در آیت الله خوانساری در اواخر عمرشان وقتی مطلبی به تحقیق و تفحص احتیاج داشت به آیت الله سید محمد روحانی ارجاع می دادند. از کتاب آنچه شنیده ام از آنان که دیده ام،ص365

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۱
مهدی ابوفاطمه
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۹ ق.ظ

وحدت و دیگر هیچ

واعتصموا بحبل الله و لاتفرقوا، دستور به وحدت میان مسلمانان است، وحدتی که با اعتصام به حبل الله به دست می آید، حبل الله چیست؟ حبل الله، امام هر زمانی است. امام زمان.

حال با این حساب، وحدت بین شیعه در مرحله اول و اولویت اول به چشم می آید. اگر چه وحدت میان مسلمانان بیشتر نقش سیاسی در میان دشمنان دارد اما چرا نقش اختلاف افکنی میان شیعیان پیدا کرده است. کتاب سفرها و خاطرات تیجانی سماوی را بخوان. تازه نتیجه این همه سال ندای وحدت و هزینه های وحدت را می بینی. کشتار شیعیان پاکستان، افغانستان، بحرین، عراق، و .... همه را نگاه نمی کنیم.

من نمی گویم وحدت میان مسلمانان چیز بدی است. من می گویم اول بیایید بین شیعه وحدت ایجاد کنید بعدش بقیه.

اینکه در مجامع علمی پشت سر مراجع شیعه حرف بزنید، خوب از نظر من همه یک جا  درس خوانده اند و همه از یک منبع کسب علم کرده اند. حال این حرف های شما همه را دربر می گیرد و من نمی دانم دیگران را چطور خارج می کنی.

عزیز  دل من در این رسانه های پر طمطراق و پر هیاهو که زندگی ما را در بر گرفته اند نمی دانم چرا همه به بازی گرفته شده ایم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۱۹
مهدی ابوفاطمه
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۱ ب.ظ

باب الجواد

تـو زنـدگـی حـرفهـایـی هـستــ ،
که فقـط ِ فقـط ،
بـایـَد بـروی "بـابــــ الجـواد" . . .
کلمـه هـا را دانه کنـی ،
دانه هـای ِ اشـکــ .
بـِکِـشـانی شـان دنبـال ِ هـَم ،
شبیـه ِ یکــ تـسبیـح ،
بِـچـَرخـانی شـان تـوی ِصـورتـتـــ ،
ذِکــر بگیـری ،
و بـَعـد ،
انگـار کـه تـسبیح پـاره بـشـود ،
دانـه هـا بیـاینـد تـا بـِچـِکـَنـد روی ِ سنـگــهـای ِ حـرم . . .
بـاز هـم دَربـِدَر شـب شـدم ،
" ای نـور سـَلام "
بـاز هـم زائـِرتـان نیـستـم ،
" از دور سـَلام "
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۱
مهدی ابوفاطمه