وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی

فرهنگ دینی و شیعی مظلوم تر از همیشه، باز هم بر بلندای افق بشریت به روشنی می درخشد.

وب نوشت های یک بیش فعال فرهنگی
پیام های کوتاه
  • ۲ شهریور ۹۵ , ۱۰:۲۱
    سلام
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۱:۵۳
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها
جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۰۳ ب.ظ

این سه نفر پیشتاز امت ها هستند

بحا الانوار جلد64  ص205

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۵
مهدی ابوفاطمه

نظرات  (۱)

۲۷ دی ۹۴ ، ۱۲:۲۰ تنهای تنها
سلام اگه ممکنه راجع به نفر دوم وسوم توضیحاتی رو بفرمایید.
پاسخ:

 شخصیت مؤمن آل فرعون

از آیات قرآن همین قدر استفاده مى‌شود که او مردى بود از فرعونیان که به موسى ایمان آورده بود اما ایمان خود را مکتوم مى‌داشت، در دل به موسى عشق مى‌ورزید و خود را موظف به دفاع از او مى‌دید.

او مردى بود هوشیار و دقیق و وقت شناس و از نظر منطق بسیار نیرومند و قوى که در لحظات حساس به یارى موسى می‌شتافت، و چنان که در دنباله این آیات خواهد آمد او را از یک توطئه خطرناک قتل رهایى بخشید.

این شخص بنابر روایات و تفاسیر، پسر عمو و پسر خاله فرعون بوده و حزقیل نامیده می‌شده است. امام فخر رازی می نویسد: گفته‌اند پسر عم فرعون بود. او مسئولیت حفاظت از خزائن و گنجینه‌های فرعون را بر عهده داشت. قرآن کریم از او به عنوان «مومن من آل فرعون» یاد کرده و در آیات 28 الی 45 سوره مومن از دفاع جانانه او از حضرت موسی و خنثی شدن توطئه ترور حضرت موسی توسط او سخن می‌گوید.

همچنین قرآن ایمان کامل او را به خدا، معاد و دعوت انبیاء و خصوصا موسی را گوشزد می‌کند. اما در روایات اسلامی و سخنان مفسران توصیفات بیشترى در باره او آمده است. از جمله اینکه بعضى گفته‌اند: او پسر عمو یا پسر خاله فرعون بود، و تعبیر به" آل فرعون" را نیز شاهد بر این معنى دانسته‌اند زیرا تعبیر به آل معمولا در مورد خویشاوندان به کار مى‌رود هر چند در مورد دوستان و اطرافیان نیز گفته مى‌شود. بعضى دیگر او را یکى از پیامبران خدا بنام" حزبیل" یا" حزقیل" مى‌دانند بعضى روایت کرده‌اند که او خازن (سرپرست خزائن و گنجینه‌هاى) فرعون بوده است. از ابن عباس نقل شده که در میان فرعونیان تنها سه نفر به موسى ایمان آوردند: مؤمن آل فرعون؛ همسر فرعون؛ و آن مردى که قبل از نبوت موسى به او خبر داد که فرعونیان تصمیم دارند تو را به خاطر قتل یکى از اتباعشان به قتل برسانند و هر چه زودتر از مصر بیرون رو (قصص- 20).

ولى قرائنى در دست است که نشان مى‌دهد بعد از ماجراى موسى با ساحران، گروه قابل ملاحظه‌اى به موسى ایمان آوردند و ظاهر این است که ماجراى مؤمن آل فرعون بعد از جریان ساحران بوده است. بعضى نیز احتمال داده‌اند که او از بنى اسرائیل بوده که در میان فرعونیان مى‌زیسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى این احتمال بسیار ضعیف به نظر مى‌رسد چرا که با تعبیر" آل فرعون"، و همچنین" یا قوم" (اى قوم من) سازگار نیست، ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاریخ موسى و بنى اسرائیل کاملا روشن است، هر چند تمام خصوصیات زندگى او، امروز براى ما روشن نیست.

در بعضى از روایات از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده: الصدیقون ثلاثة " حبیب النجار" مؤمن آل یس الذى یقول" فاتبعوا المرسلین اتبعوا من لا یسالکم اجرا" و "حزقیل" مؤمن آل فرعون و "على بن ابى طالب" علیه السلام و هو افضلهم:" نخستین تصدیق کنندگان (پیامبران بزرگ) سه نفر بودند: حبیب نجار، مؤمن آل یس همان کسى که به مردم (انطاکیه) مى‌گفت از فرستادگان خدا پیروى کنید، از کسانى پیروى کنید که پاداشى از شما نمى خواهند و خود هدایت یافته‌اند، و حزقیل مؤمن آل فرعون، و على بن ابى طالب علیه السلام که او از همه برتر است".

این حدیث هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت به چشم مى‌خورد". و به راستى این هر سه در بحرانى‌ترین لحظات به پیامبران الهى ایمان آوردند و پیشگام و پیشقدم بودند و شایسته نام صدیقند، آنها در راس کسانى قرار دارند که پیامبران الهى را تصدیق کردند، بویژه على علیه السلام که از آغاز عمر تا پایان، همواره یار و یاور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود، و در حیات پیامبر و حتى بعد از رحلت او فداکارى و ایثارگرى را به آخرین حد ابراز داشت.

..

..

..

صاحب یاسین

نام مشهور سوره یس، همان «یس» است که در زمان پیامبر(ص) نیز به همین نام از آن یاد می‌شد. اما چون در این سوره، داستان «حبیب نجار» آمده، بعدها در برخی منابع به نام او نیز از آن یاد ‌شده است.[1]
در آیه بیستم سوره یس می‌خوانیم: «و مردى [با ایمان] از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: اى قوم من! از فرستادگان [خدا] پیروى کنید».[2] ‏آن مرد حبیب بن اسرائیل نجّار بود[3] و منزلش در دورترین دروازه از دروازه‌هاى شهر بوده و هنگامى که به او خبر رسید که مردمان شهر می‌خواهند رسولان را به قتل برسانند، در حالی‌که سخت می‌دوید، به آن‌جا آمد.[4]
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است؛ «صدیقان سه نفرند: 1. حبیب نجار، مؤمن آل یاسین که [خداوند] می‌گوید: "پیروى کنید از رسولان و پیروى کنید از کسانى که مزدى از شما نمی‌خواهد و رهبرند". 2. حزقیل، مؤمن آل فرعون، 3. على بن ابی‌طالب(ع) که بهتر همه است».[5]
در مورد حبیب نجار گفته شده؛ وی مبتلا به بیمارى جذام و فلج بود، رسولان او را شفا دادند و او نیز به آنان ایمان آورد.[6]
حبیب نجار در غار، خدا را پرستش می‌کرد، شنید افرادی از سوی حضرت عیسی(ع) به انطاکیه وارد شدند نزدشان رفت و پرسید: «آیا در ازای این دعوت مزدی می‌خواهید؟» گفتند: خیر. پس رو به قومش نمود و گفت: «اى قوم من! از فرستادگان [خدا] پیروى کنید! از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمی‌خواهند و خود هدایت یافته‏اند! من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده می‌شوید؟! آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‌اى براى من ندارد و مرا [از مجازات او] نجات نخواهند داد! اگر چنین کنم، من در گمراهى آشکارى خواهم بود!  [به همین دلیل] من به پروردگارتان ایمان آوردم پس به سخنان من گوش فرا دهید!»، امّا قومش او را با سنگ مورد حمله قرار دادند، سرانجام او را شهید کردند و به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من می‌دانستند ... که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌داشتگان قرار داده است!» و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکرى از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود، آنان بعد از کشتن حبیب نجار چندان عمری نکردند تا این‌که یک صیحه آسمانى آنان را گرفت ناگهان همگى خاموش شدند.[7]
 

[1]. جعفر شرف الدین‏، الموسوعة القرآنیة، خصائص السور، ج ‏7، ص 171، بیروت، دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة، چاپ اول، 1420ق.
[2]. «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یسْعى‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ».
[3]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 572، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 126، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 655، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 476، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
.[6] مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 655.
[7]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏5، ص 261، قم، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، 1404ق؛ نیز ر.ک: یس، 20 - 29.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی